پیک نوید

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است

پیک نوید

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است

بهار هم رفت...

نمیدونم چی میخوام بگم. فقط میدونم که خیلی به نوشتن نیاز دارم.

از وقتی که یادمه هینطور بوده! همیشه یه وقتی یه جایی از یه کسی که اصلا انتظارش و نداری یه اراجیفی می شنوی که تمام شخصیتت رو زیر سوال میبره. هنوز داغ تمامشون  تو دلم تازه اس! به هر کاری که سرک کشیدم یه وصله ای بهم چسبوندن و با تنفر از اون کار فاصله گرفتم. هیچ وقت جنگ عادلانه ای نبود تا بایستم و از حقم و از حیثیتم دفاع کنم. میگذریم و دور میشیم اما آیا واقعا فراموش میکنیم؟!

بهار هم رفت. بهاری که حاضرم به خاطرش جونم و بدم اما یه لحظه ناراحتیش و نبینم. بهاری که تو شنیدن خیلی از حرف و حدیث های خاله زنکی همراهم بوده و خیلی جاها تنهایی شنیده! بهاری که میدونم دلش با یادآوری روزهای سختمون به درد میاد و میشکنه! بهاری که همیشه پاک بوده و وصله ی ناپاکی بهش نمی چسبه! بهاری که اگه نبود نمیدونم الان آیا من زنده بودم یا نه!!!

بهار رو همیشه مثل فرشته ای میبینم که بالهاش و تو آسمون جا گذاشته و واسه نجات آدمکها میونشون پرسه میزنه. حیف از این فرشته ای که نفسش در نفس این آدمها میپیچه...  

پ.ن: هر کاری دلتون میخواد می کنید! هر چی دلتون میخواد میگید! اما یه لحظه به این فکر کردید که چطور جواب دلی که میشکنه رو بدید؟؟؟

نظرات 6 + ارسال نظر
شهرزاد یکشنبه 13 مرداد 1387 ساعت 03:04 ب.ظ

سلامم فرزانه:
خوبی؟؟؟
فرزانه چی شده؟؟؟
خیلی ناراحت شدم.خیلی خیلی.:((
حتما بیا بهم بگو تو بلاگم .
بهار باید فکر ما دوستاشم می کرد والا به خدا ما هم کم شخصیتمون را بعضی از این آدمای نفهم که اصلادر حد ما نیست که جوابشونو بدیم هزارتا چرتنو پرت گفته.
یه کاری کن برگرده.به خاطر ما.
هزار توی تنهایی هم آپ شد.
منتظرتماااا
بوووس

سلام شهرزادی
خدارو شکر بد نیستم...
...
منم خیلی ناراحتم...
خودش دوست داره حداقل واسه یه مدت هم که شده از این محیط دور باشه... من هم دوست دارم برگرده ولی اصرار نمی کنم...
حتما به وقتش بر میگرده و باز مارو با حضورش خوشحال میکنه...
الان میام...
قربونت...

احسان یکشنبه 13 مرداد 1387 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.ehsan-kosar.blogfa.com/

قصد نداشتم پا توی حریم خصوصیتون بذارم.شاید درست نبود من اینجا حضور داشته باشم اما موضوع این متن نذاشت مثل قبل بیام مطالبتون رو بخونم و نظر ندم.صحبتم شاید بهار رو در بر نگیره اما باید گفت...

هرچقدر وصال شیرینه چندین برابرش جدایی تلخه. بعضی افراد راحت جدا میشند،
راحت تنهامون میذارند،
درصورتی که نمیدونند با این کارشون چه ظلمی در حق افرادی میکنند که بهشون دل بستند،
نمیدونند چه بلایی سر کسانی میاد که بهشون تکیه کرده بودند.
آدم رو با بینهایت کلمه " چرا ؟ " تنها میذارند.
به راحتی...
غافل از اینکه دنیا دار مکافاته، با هر دست بدی، باهمون دست هم پس میگیری...

اتفاقا از حضورتون خوشحال شدم. نمیدونستم شما هم به اینجا سر میزنید. خوشحالم کردید واقعا...
یه وقتا پیش میاد و این دست هیچ کس نیست... اتفاقیه که باید بیفته... شاید صلاحی در اونه که من و شما بی اطلاعیم...
در ضمن (به راحتی) رو خیلی خودخواهانه گفتید... مطمئن باشید برای اون فرد دل کندن خیلی سخت تر از اطرافیانه... شک نکنید...

بید مجنون سه‌شنبه 15 مرداد 1387 ساعت 01:47 ق.ظ http://zamis.blogfa.com

واقعا آزار دهنده است ... با تمام وجودم درکش می کنم کما اینکه داغ این اتفاق توی دلم خیلی خیلی تازه است و شروع یه وبلگ دیگه برام راحت نبود ، می دونی مسئله دلبستگی و حسی که آدم به وبلاگش که یه جاهایی دوستش بوده و تریبون حرفاش یه طرفه، نفس کار و اینکه تو چرا باید به ناحق! و با دل سوخته ول کنی یه طرف دیگه ، بهار کار درستی کرد من واقعا می فهممش حتی اگه ادامه بده( که امیدوارم بده) اونجا دیگه براش فایده نداره.

کاملا باهات موافقم...

احسان سه‌شنبه 15 مرداد 1387 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.ehsan-kosar.blogfa.com

فرزانه خانم، خودخواه صفت درخوری برای من نیست.
تنها چیزی که در من وجود نداره خودخواهیه.
من کی هستم که بخوام خودخواه باشم ؟
میتونید درمورد خصوصیات اخلاقیم از " ققنوس " بپرسید.
فقط نمیتونم بعضی چیزا رو قبول کنم. بارها گفتم، بازم میگم :
" خانم ها قدرتمندتر از این حرفا هستند. فقط کافیه اراده کنند تا به چیزی که میخواند برسند "
کاملاً به این حرف یقیین دارم و بهم اثبات هم شده.
حیف...

اما بازم امیدم به خداست...

قطعا همینطوره ولی من منظورم به اون حرفتون بود نه خصوصیات اخلاقیتون...
این فقط خانم ها نیستند تمام آدمها اگه واقعا اراده کنند به چیزی که میخوان میرسن... بهتره یه جوردیگه حرفم و بگم و ازتون بپرسم خود شما چقدر برای رسیدن به خواستتون تلاش کردید؟...
انتظار نداشته باشید همه چیز یک طرفه پیش بره...
خیلی خوبه که امیدوارید اما تنها امیدوار بودن مشکلاتتون رو حل نمی کنه... شاید اصلا بهتر باشه یک بار دیگه به اصل موضوع فکر کنید و ببینید آیا واقعا راه درستی رو انتخاب کردید یا نه...

بهار یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 08:35 ق.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com/

سلاااااااااااااام.
از پست قشنگی که برامن گذاشتی بی نهایت ممنونم. قسمت نظرات و نداشتم تا بتونم حرفی بزنم. اما حالا دیگه مهم نیست. برگشتم و از این بابت خیلی خوشحالم.

منتظرم تا آپ کنی :)

سلااااااااااااااام.
همش حرف دلم بود...
خیلی خوشحالم که برگشتی...همیشه بمون...

نمکدون سه‌شنبه 12 شهریور 1387 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام
خیلی قشنگ بود
به وب دوست منم یه سری بزنید
اونم خیلی قشنگ می نویسه
www.navidd.blogfa.com

سلام
ممنون از تعریفتون
چشم. حتما میرم.
خوشحال میشم بازم بیایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد