پیک نوید

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است

پیک نوید

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است

سایه ها

نمی دانم چه شده که هر چه می جویم کمتر می یابم. نمیدانم چرا سراپایم از خواهشی وصف نا شدنی میسوزد. نمی دانم چرا هر چه تلاش میکنم نوشتن را به یاد نمی آورم. باید بنویسم تا غوغای درونم کمی آرام بگیرد. اما این روزها میل عجیبی دارم برای نقاشی و سیاه کردن کاغذ. انگار دیگر آرامشی که خواهانش بودم را در نوشتن نمی یابم. باید سیاهترین قلم را به دست بگیرم و تمام سپیدی ها را خط خطی کنم. سایه روشن هایی که شاید تیره ترینش خطوط در هم بوسه ای شیرین باشد و روشنترینش دستی تنها. شاید هم مقابل بومی بزرگ بنشینم و شیوه ی فوییسم را به سر تا سر بوم بپاشم. این روزها میل عجیبی دارم به دیوانگی و متهم کردن بشر. دیگر به روشنی ها اعتماد ندارم. سایه ها را دوست دارم که اگر چندین روز هم به آن خیره شوم باز هم حرفی برای گفتن دارند. روشنی مطلق همیشه فریبکار است اما تاریکی، صادقانه بهترینها را می دهد و تو آماده ای برای اینکه شاید بدترینی را هم نثارت کند. دیگر از سایه ها نمی ترسم. دیگر روشنی را هم در زندگی نمی خواهم. باید از سایه ها بگذرم تا شیرینی روشنی ناپایدار را با همه ی وجودم ببلعم. من ایمان می آورم به تاریکی، به روز سیاه، به سرما و یخ زدگی، به طوفان سهمگین،...

نمی دانم چه چیزی در این جادو نهفته که لحظه ای دورشدنش اینطور بیقرارم می کند. بیش از 7 ماه از بودنش گذشته و اکنون دیگر نباید الزامی به بودنش باشد اما من ... من این روزها از خودم می ترسم. خنده ی تلخی به روی لبهایم سنگینی می کند و منتظرم. منتظر کسی که نمی دانم کیست...

نظرات 8 + ارسال نظر
ققنوس سه‌شنبه 18 فروردین 1388 ساعت 01:49 ب.ظ

متن پیچیده ای بود برام! میتونم بگم این دومین متن وبلاگت بود که خوب نفهمیدمش!

عزیزم تو هر سوالی داری بپرس!

ماهی تنها سه‌شنبه 18 فروردین 1388 ساعت 10:33 ب.ظ http://onlyabadan.blogsky.com/

سلام خوبی خانوم عزیز
وبلاگ زیبایی داری خوشحال می شم به منم سری بزنی
بای بای

سلام ماهی آبادانی عزیز
بهت سر زدم و از نوشته های ساده و بی آلایشت بسیار لذت بردم...

مرجان چهارشنبه 19 فروردین 1388 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.coral-life

به به ! چه عجب آپ کردی دختر! خیلی خشنگ بوداااا!!

واسه نوشتن همین هم جونم دراومد. اصلا دستم به نوشتن نمیره.

کسی که مثل هیچکس نیست چهارشنبه 19 فروردین 1388 ساعت 12:09 ب.ظ

من همیشه عاشق شب بودم و آرامشی که از سایه های مجهولش می گیرم. تو هم منتظر کسی که مثل هیچ کس نیست هستی؟

آره شدیدا منتظرم...

ماهی تنها چهارشنبه 19 فروردین 1388 ساعت 11:15 ب.ظ http://onlyabadan.blogsky.com/

سلام خوبی
به روزم و منتظرت

مرجان چهارشنبه 19 فروردین 1388 ساعت 11:30 ب.ظ

منم باید اعتراف کنم که نوشتن به کل از ذهنم رفته!!!...

یکتا جمعه 21 فروردین 1388 ساعت 12:49 ب.ظ http://bi-hamzaboon.blogfa.com

سلام. کارات عالیه
دوست خوب ناشناخته ام با اجازت یکی از مطالب آذر 86ت رو گذاشتم تو وبم آخه خیلی حرف دلم بود.
امیدوارم ناراحت نشی.

سلام. لطف داری
اصولا اجازه رو قبل از انجام کار میگیرن!!! به هر حال من ناراحت نشدم. خوشحال میشم از نوشته هام استقبال شه!

ماهی تنها شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 11:22 ب.ظ http://onlyabadan.blogsky.com

سلام
به روزم و منتظرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد