-حالا که اجازه دادم شناسنامم با اسمت خط خطی شه هرچی من بگم باید همون کارو کنی! همین لباس مجلسی رو برام بخر!
-من که پول ندارم!
-خب پول نداری واسه چی زن گرفتی؟
-اصلا دیگه حق نداری بری خونه ی مامانتینا!
-خونه ی مامانمینا نرم خونه ی مامان تو هم نمیرم!
-فعلا که قراره بریم خونه ی مامان من زندگی کنیم!!!!
...
آره دیگه دوستان زندگی متاهلی خیلی شیرینه!
حالا که نوشتی بذار کاملش کنم!
- کی گفته؟
- eeeeeeeeee! بهت نگفته بودم؟!!! ببخشید حواسم نبوده بگم!!!!
.... آره دیگه اینجوری!!!
D:
آره اینارو یادم رفت بنویسم از بس که هر روز ما دعوا داریم یادم میره چی به چی بود!!!
اگه هم دیدیم کار داره به جاهای باریک میکشه سند ازدواجمون رو پاره می کنیم! کی به کیه!!! :-)
هاهاهاها... چه دعوای باحالی بود!
فکر کن تو و فرزاد دعواتون بشه! اصلا بهتون نمیاد. راستی میدونی از کجا فهمیدم تو خوشگلی؟ از بس که این آقا فرزادتون داده همه جا شرح دلارایی تو... شهر پر گشته ز آواز تماشایی تو! بله بانو شما خیلی معروفید!
راستی از تعریفت در مورد دلنوشته هام ممنونم... لطف داری نازنینم
آره اصلا بلد هم نیستیم درست حسابی با هم دعوا کنیم آخرشم یا خندمون میگیره یا دیگه قربون صدقه ی هم میریم.
در مورد توصیفات آقا فرزاد هم باید بگم که خب هیچ ماست بندی نمیگه ماست من ترشه! آره آبجی اینجوریاس!
تعریف نبود احساس قلبیم و گفتم...
وقتی که دیگه سر کار نت نداری ! تلفن نداری ! وقتی پول موبایل و تلفن خونه ات زیر 70 تومن نمی آد از بس داری می حرفی ! دیگه نه مالی نه وقتی نه هیچ جوره نمی رسی بیای نت! یا یه زنگی یه حالی یه احوالی! انگار افتادی تو یه جزیره متروک و هی دور خوتدت می چرخی اون وقت با نیش باز بهت می گن : زرین!
تولدت مبارک !
عروس شدنت مبارک !
تا باشه هم از این دعواهای آبدوغ خیاری!
هان؟! خوبی تو؟ خب اگه میخوای ما نفهمیم چی گفتی با زبون خوش بگو تا سرمون و بندازیم پایین و بریم!!!
مرسی بابت تبریک! سعادت نداشتیم شمارو زیارت کنیم دیگه!
سلااااااااااااااااااااااااااااام عخش من
وای ایشالا که هرروز شیرینتر بشه!
بووووووووووووس
سلام خوشمل خانوم خوفی؟
مرسی عزیزم!
وای راستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی! حتما باید فیلممون و ببینی! حمید واقعا دیدنی بود! :-)
اغو ش تو به غیر من به رویه هیچکسی باز نکن
منو از این دلخوشیا ارامشم جدا نکن
من برایه با توبودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت به هر کجا پر میکشم
روزی که می گفتی بـا تـو می مانـــــم
روزی که دانستـی بـی تــو میمیــــــرم
روزی که با عشقت بستی به زنجیـــرم
بـازنده من بـودم ایـن بــوده تـقــدیـــرم
خــوش بـاوری بـــودم پیش نگــاه تــــو
نوید جان حداقل میای اینجا یه چیز بنویس که به حال و احوال ما هم بخوره! اینارو که میام تو وبلاگت میخونم!!!