این پست رو واسه دوست عزیزم*مرجان* مینویسم که خودش میدونه چقدر دوستش دارم!!!
چقدر بودنت را دوست دارم و تمام نبودن هایت را! بودنت سیلاب آرامش است و نبودنت یادآور هزاران خاطره! دلم برای تمام روزهایی که به دیروز سپردیم تنگ شده! یادش بخیر... راز و رمزهای فاش نشده که تنها من و تو معنایشان را میدانستیم. آه که هنوز هم یادآوریشان قلبم را محکم تر از پیش بر سینه می کوبد! انگار از همان روز نخست که نگاهمان در هم گره خورد، رشته ای ناگسستنی را می بافتیم تا بر دلهایمان بپیچیم و یک روح واحد از آن بسازیم. چقدر کوکانه هایمان در کنار هم زیبا شد و چه زیبا از تمام بودن ها سخن گفتیم. آن روزها تنها عشق بود که ما را برای رسیدن به خدا همراهی می کرد و بال پروازمان احساسات بکر و دست نخورده ای که دست عشق خط خطیش میکرد! شاید هم خطهای عمیق او بود که بالهایمان را زخمی کرد و شکستن را آموختمان! سالها گذشت اما هنوز زخمش در دلم باقیست و گاه روزهایی را برایم یادآور میشود که تنها تو قادر به درک آنی و تنها تو میتوانی در میان تمام آن تلخی ها زیبایی را دریابی! هرگز جز برای تو با کسی از آن روزها نخواهم گفت! بگذار اگر رویاهایمان را سوزانده اند لااقل خاطراتش را با کسی قسمت نکنیم تا از هر گزندی در امان بماند. دلم برای تمام دیروزهایمان تنگ است... به قول کسی که برای هردویمان خاطره ساز شد
اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت
چشم به راه تو میمونم با دلی پر از صداقت
...
پاوبلاگی1 : این ترانه یکی از خاطره سازترین ترانه ها بود! مگه نه؟
پاوبلاگی2: همیشه مهم بودی، هستی و خواهی بود!!! |